شکل 1. یک جفت یاقوت کبود کشمیر ، با وزن کلی تقریبا 7 قیراط. عکس از رابرت ولدون / GIA؛ با مجوز از Amba Gem Corporation
تعیین منشا جغرافیایی ، یکی از مهمترین موضوعاتی است که آزمایشگاههای مدرن گوهرشناسی با آن روبرو هستند که این موضوع مخصوصاً برای یاقوت کبود چالش برانگیز است. تعیین منشأ قابل اطمینان به تجزیه و تحلیل دقیق اینکلوژنهای سنگ و شیمیایی عناصر کممقدار و همچنین داده های طیفی نیاز دارد. برخی از سنگها دارای اینکلوژنهایی با خصوصیات خاص یا شیمی عناصر کممقدار هستند که تعیین منشا آنها را آسان می کند ، اما در بسیاری از موارد هم پوشانی و مشابهات قابل توجهی برای سفایر آبی از مکانهای جغرافیایی دیگر وجود دارد. بیشترین اینکلوژنهایی که با آنها مواجه میشویم ، ابرهایی متشکل از ذرات ریز و سیلک روتایلها هستند. در بعضی از سنگها ممکن است سیلکها یا ابرها نمای متفاوت و متمایزی از سایر اینکلوژنهای مناطق دیگر داشته باشند و منشا آن با دقت مشخص شود. اما در بسیاری از موارد شواهد ارائه شده توسط اینکلوژنهای درون سنگ مبهم است. این مطلب روشها و معیارهای مورد استفاده در GIA برای تعیین منشا جغرافیایی یاقوت کبود را به طور خلاصه بیان می کند.
چرا تعیین منشا سفایر آبی اهمیت دارد؟
قرن بیستم شاهد موجی از اکتشافات ذخایر سفایر آبی در سراسر جهان بود. همانطور که تجارت گوهر در کنار این تحولات تکامل یافته است ، تعیین منشا جغرافیایی مورد توجه عمده ای در خرید و فروش یاقوت کبود قرار گرفته است. در بعضی موارد ، ارزش یک سنگ می تواند به شدت به منشا آن بستگی داشته باشد ، مانند یاقوت کبود کشمیر که در شکل 1 نشان داده شده است. تجارت برای انجام این تعیین منشا ، عمدتا به آزمایشگاه های معتبر گوهرشناسی متکی است ، که براساس مقایسه با رفرنسهایی از نمونههای مرجع و روشهای تحلیلی پیشرفته تعیین میشود. پس از بیش از یک دهه تلاش توسط بخش های زمین شناسی و تحقیقات GIA ، برای به دست آوردن نمونه های قابل اعتماد در این زمینه و جمع آوری داده های مرجع ، یاقوت آبی یکی از بزرگترین چالش ها در مورد تعیین منشا است. بخشهای زیر جزئیات داده های مبدأ GIA را برای یاقوت سفایر آبی جمع آوری کرده و روش آزمایشگاهی را برای استفاده از این داده ها در تعیین منشا جغرافیایی شرح می دهد.
منشا نمونه یاقوتهایی که در این مطلب بررسی میشوند:
یاقوت کبودهای موجود در این مطالعه تقریباً به طور انحصاری از مجموعه مرجع GIA است که بیش از 10 سال توسط بخش گوهرشناسی میدانی GIA ساخته شده است. سنگهای موجود در مجموعه مرجع GIA توسط گوهر شناسان از منابع معتبر بدست آمده و تا آنجا که ممکن است به منبع استخراج معدن نزدیک شده اند. داده های عناصر کمیاب از 606 نمونه کل برای یاقوت کبود دگرگونی و 342 نمونه کل برای یاقوت کبود مرتبط با بازالت جمع آوری شده است: 124 از سریلانکا ، 263 از ماداگاسکار ، 219 از میانمار (برمه سابق) ، 72 از نیجریه ، 67 از استرالیا ، 72 از تایلند ، 46 از کامبوج ، و 85 از اتیوپی. در دوران مدرن ، جمع آوری یاقوت کبود کشمیر از طریق برنامه فیلدهای گوهرشناسی امکان پذیر نبوده است. بنابراین ، داده های ارائه شده در اینجا برای سفایر از مشاهدات مربوط به سنگ های تاریخی و مجموعه هایی با منشأ قابل تأیید یا مواردی است که می تواند به طور مستقل از طریق چندین شواهد تأیید شود.
مقایسه سفایر دگرگونی و سفایر مرتبط با بازالت
غالباً ساده ترین روش در تعیین تعیین منشا جغرافیایی این است که صرفاً تا آنجا که ممکن است منشاهایی که مطمئن هستید متعلق به گوهر شما نیست، حذف کنید تا فقط چند نامزد برای تصمیم گیری نهایی باقی بماند. یاقوت آبی را می توان به طور گسترده ای بر اساس شرایط زمین شناسی تشکیل به دو گروه تقسیم کرد : سفایر آبی “دگرگونی” و “مرتبط با بازالت” . یاقوت کبود بازالتی ، آنهایی هستند که از اعماق زیاد ناشناخته زمین به عنوان بیگانهسنگ یا زینولیت ( xenocrysts بلورهایی دارای ترکیب کانیشناسی متفاوتی با سنگ میزبان است) در فوران های آتشفشانی بازالت های قلیایی و سنگ های مرتبط رشد کرده اند. فرض بر این است که سفایرها با ماگمای دیگری در تعادل بوده ، که از بازالتهای میزبان متمایز بوده اند. منابع کلاسیک مانند استرالیا ، تایلند و کامبوج بیش از 100 سال است که این نوع سفایر را تولید می کنند ، اما یاقوت کبود مرتبط با بازالت در برخی ذخایر مهم تازه کشف شده مانند نیجریه و اتیوپی نیز یافت می شود. در مقابل ، یاقوت کبود دگرگونی محصول تحولات عظیم تکتونیکی است که در آن قاره های زمین با هم برخورد می کنند و زمین های بزرگ کوهستانی متشکل از سنگ های دگرگونی درجه بالا را تشکیل می دهند که در آن سفایر از طریق تبلور مجدد حالت جامد سنگ های موجود تشکیل می شوند. سوالات زیادی در مورد شرایط دقیق زمین شناختی تشکیل در این کانسارها وجود دارد ، اما یاقوت کبود دگرگونی به طور کلی با سنگ مرمر ، گنیس ، شیل های آلومینیوم یا (در مورد میانمار) سنگهای سینیت مانند با این سنگ های دگرگونی درجه بالا مرتبط هستند. در دسته منابع کلاسیک : سریلانکا ، میانمار و کشمیر در گروه یاقوت کبود دگرگونی و همچنین ذخایر مدرن تر ماداگاسکار قرار دارند. توجه داشته باشید که این مطالعه و روش مورد استفاده برای تعیین منشا یاقوت کبود دگرگونی کلاسیک از سریلانکا ، برمه ، کشمیر و ماداگاسکار و همچنین سفایرهای مربوط به بازالت از استرالیا ، تایلند ، کامبوج ، نیجریه و اتیوپی است. این سفایرها بزرگترین چالشهای تعیین منشا را نشان می دهند. تعیین منشا برای ذخایر یاقوت کبود “غیر کلاسیک” مانند آنهایی که از مونتانا (ایالات متحده) و امبا و سونگیا در تانزانیا انجام می شود ، ساده تر است. این سفایرهای “غیر کلاسیک” به دلیل ساده تر کردن و درک بهتر، در این مطلب قرار داده نشده اند.
با بررسی شیمی عناصر کممقدار هر دو گروه مشخص میشود که سفایر دگرگونی به طور کلی دارای آهن Fe و Ga کمتری نسبت به یاقوت کبود مرتبط بت بازالت است که در بعضی موارد می توان از آنها برای جدا کردن سنگها از این دو گروه استفاده کرد. با این حال ، برخی از همپوشانی ها وجود دارد و نمی توان دو گروه را به طور کامل از هم جدا کرد (شکل 2). این جداسازی غیر دقیق با استفاده از طیف سنجی فرابنفش / مرئی / نزدیک به مادون قرمز (UV-Vis-NIR) ساده می شود. شکل 3 طیف UV-Vis-NIR یک سفایر دگرگونی از سریلانکا را در مقایسه با سفایر مربوط به بازالت از استرالیا مقایسه می کند. طیف های دو نمونه شباهت های زیادی دارند ، از جمله یک باند جذب پهن در 580 نانومتر (باند انتقال بار تداخلی Fe-Ti) و یک سری باند باریک در حدود 380-390 نانومتر و 450 نانومتر مربوط به Fe3 + وجود دارد. تفاوت عمده وجود یک باند پهن در حدود 880 نانومتر در یاقوت کبود مربوط به بازالت است که همیشه شدیدتر از باند جذب 580 نانومتر است. منشا دقیق باند 880 نانومتری هنوز به خوبی درک نشده است ، اگرچه تصور می شود که مربوط به یک مکانیسم انتقال بار تداخلی Fe2 + -Fe3 + ، احتمالاً با درگیری خوشه های Fe2+-Fe3+-Ti4+ باشد . بدست آوردن طیف جذب UV-Vis-NIR اولین قدم GIA در تعیین منشا جغرافیایی یاقوت کبود است ، زیرا سنگ ناشناخته را به یکی از دو گروه مجزا هدایت کرده که هر کدام دارای مجموعه منحصر به فرد خود از داده های مرجع هستند که یک دهه توسط برنامه فیلد گوهرشناسی GIA بیش از بیش جمع شده است. توجه داشته باشید که مواردی از سفایر گزارش شده است که پس از بهسازی حرارتی آنها، طیف UV-Vis نوع دگرگونی به طیف UV-Vis بازالتی تغییر کرده است. با این حال ، بر اساس سالها تجربه آزمایش روی یاقوت کبود هیت شده ، این موضوع غیر معمول در نظر گرفته شده و با مشاهدات میکروسکوپی می توان به وضوح به منشا دگرگونی آنها پی برد. علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل عناصر کممقدار می تواند باعث جدا شدن اکثر سفایرهای دگرگونی شود که بر اساس طیف UV-Vis خود از جریان تصمیم گیری اشتباهی از گروه بندی آنها شروع می شوند.
دنیای درون سفایرهای دگرگونی
یاقوت کبود دگرگونی یکی از بزرگترین چالش ها را در تعیین منشا جغرافیایی خود دارد. صد سال پیش این مسئله کمتر مشکل آفرین بود ، وقتی تنها منابع اصلی این سفایرهای آبی از کشمیر ، میانمار و سریلانکا بودند. در آن زمان تصور می شد که این یاقوتهای کبود به طور کلی از روی ظاهر سنگ و شکل اینکلوژنهای آنها کم و بیش قابل تشخیص هستند. در 25 سال گذشته ، ماداگاسکار شروع به تولید حجم زیادی از سفایر کرده که می تواند با هر یک از سه ذخایر دگرگونی کلاسیک هم پوشانی داشته باشد، بدین ترتیب یک مانع قابل توجه در تعیین منشأ یاقوت کبود ایجاد شد .
حتی بدون ورود یاقوت کبود ماداگاسکار ، همیشه نمی توان سه منبع کلاسیک را با اطمینان 100٪ جدا کرد. علاوه بر این ، کشف مکانهای جدید استخراج معادن در یک کشور واحد ، مانند کاتاراگاما در سریلانکا در سال 2012 ، به این مشکل افزوده است. با توجه به تفاوت چشمگیر ارزش بین این منشاها ، وضعیت بسیار خطرناک تر است: یاقوت کبود کشمیر (شکل 4) می تواند چندین برابر بیشتر از یک یاقوت کبود ماداگاسکار با کیفیت و اندازه استثنایی فروخته شود (شکل 5). در این شرایط ، تعیین منشا جغرافیایی یاقوت کبود دگرگونی به بیشترین دقت و تأمل نیاز دارد.
نمایی از اینکلوژنهای معمول در سفایر دگرگونی
برای یاقوت آبی دگرگونی ، منشا جغرافیایی تا حد زیادی از مشاهدات دقیق میکروسکوپی اینکلوژنها به دست آورد. برخی از اینکلوژنها از جنس کانیهای معدنی ، مانند بلورهای تورمالین در یاقوت کبود کشمیر دارای تشخیصی قطعی و تعیین کننده بوده که البته وجود آنها نادر است. در بیشتر موارد ، شواهد اینکلوژنها به شکل ظاهری کلی سیلکها و ابرها در یاقوت آبی دگرگونی است. اگر این اینکلوژنها متداول باشد ممکن است به منشا جغرافیایی کمک کند ، اما باید تجارب و تجزیه و تحلیل شیمیایی را نیز انجام دهیم ، زیرا ویژگی های اینکلوژنها معمولا همپوشانی دارند. ما در این مطلب شواهد دقیق در نظر گرفته شده برای یاقوت کبود از سریلانکا ، میانمار ، ماداگاسکار و کشمیر را مرور می کنیم.
اینکلوژنهای سفایر سریلانکا
سری لانکا برای بسیاری از هزاره ها منبع مهمی از یاقوت کبود با کیفیت عالی (شکل 6) در طول تاریخ بشر ثبت شده است. سنگ های تراش داده شده اغلب از راف سفایری ایجاد می شوند که به صورت بلورهای دوهرمی تشکیل می شوند (شکل 7).
چندین تصویر از اینکلوژنهای معمول یاقوت کبود سریلانکا در شکل 8-12 نشان داده شده است. مشخصه برجسته یاقوت کبود سریلانکا نیدلهای سوزنی شکل از روتایل بلند و باریک است (شکل 8). در یاقوت کبود سری لانکا این سیلکهای روتیل بلند اغلب نسبتاً پراکنده و به طور یکدست توزیع می شوند ، با نیدل های منفرد پیوستگی استثنایی را نشان می دهند و گاهی اوقات کل سنگ را پیمایش می کنند.
با این حال ، سیلک در سفایر سری لانکا همچنین می تواند به صورت پلاکت های نازک و نامنظم (شکل 9) یا یک دسته ابر ذره ای با تراکم بیشتر متشکل از نیدلهای سوزنی شکل معمولاً کوتاهتر ، وجود داشته باشد ، اما این ها لزوماً منشا سریلانکا نیستند. خط بندی در مسیر مستقیم، ترکهایی که مقداری از آن احیا شده در یاقوت کبود سریلانکا بیشتر از یاقوت کبود از منابع دیگر است (شکل 10).
این اثر انگشت های زیگزاگی بیشتر نشان دهنده منشا سریلانکا هستند و مشاهده آنها ممکن است نتیجه گیری منشا جغرافیایی را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین مورد دیگر در مورد نگاتیو کریستالهایی که از CO2 پرشده است که در یاقوتهای کبود دگرگونی بسیاری از مناطق یافت می شود ، اما در ذهن بسیاری از متخصصان گوهرشناسی اغلب با سریلانکا در ارتباط است و می تواند برداشت اولیه از آن منشا ایجاد کند (شکل 11).
سفایر سریلانکا اغلب این کریستالهای منفی را در صفحه هایی مانند اثر انگشت مرتب می کند. به همین ترتیب ، زمانی تصور می شد که اینکلوژن اسپینل گاهنو (gahnospinel) سبز فقط مربوط به یاقوت کبود سری لانکا است (زیرا منشا اصلی این نوع اسپینل آبی تیره / متمایل به سبز تیره در راتناپورا سریلانکا گزارش شده است). اگرچه اینکلوژن gahnospinel اکنون در یاقوت کبودهای دگرگونی از دیگر ذخایر دیده شده است ، اما هنوز هم میتواند یک حدس خوب برای منشا سریلانکا باشد (شکل 12). متأسفانه ، اینکلوژنهای اسپینل گاهنو سبز نادر هستند.
اینکلوژن پیریت ، غالباً در بلورهای گلوله مانند تیره و گرد ، در سنگ های سریلانکا بیشتر از سایر ذخایر دیده می شوند و همچنین می توانند از نظر منشا سریلانکا حکایت داشته باشند ، اما اثبات قطعی نیست. سایر اینکلوژنهای کانی های معدنی که گاهی اوقات در یاقوت کبود سریلانکا دیده می شود میکا ، اورانیت ، کلسیت و زیرکن است. با این حال ، چنین اینکلوژنهای معدنی در یاقوت کبود حاصل از کانسارهای دیگر نیز یافت می شود و مشخصه منشأ سریلانکا محسوب نمی شود. سفایر سریلانکا اغلب کالرزونینگ ( منطقه بندی رنگی ) را به صورت نوارهای مستقیم و متناوب از مناطق آبی و بی رنگ نشان می دهد که معمولاً دارای مرزهای واضخ و تیز هستند.
اینکلوژنهای سفایر برمه
میانمار یکی دیگر از منابع کلاسیک یاقوت کبود است. درحالی که تصور بر این است سنگهای تولید شده از موگوک بعضاً به دلیل تاریکی بیش از حد از شهرت نامطلوبی برخودارند ، در حقیقت میانمار یاقوت های استثنایی زیادی با رنگهای آبی روشن و زنده و درخشان (Vivid) تولید کرده است که با سنگهای دیگر منابع کلاسیک رقابت می کند (شکل 13 و 14) .
در حالی که یاقوت کبود سری لانکا دارای سیلکهای بلند و باریک است ، یاقوت کبود برمه ای را با سیلکهای روتیل کوتاهتر و بازتابندهتر میشناسند ، که گاهی اوقات به صورت یک پیکان فلش (شکل 15) وجود دارند. توجه داشته باشید که علیرغم این اختلافات کلی ، در طبیعت الگوهای سیلک در سنگهای سریلانکا ، میانمار و سایر منابع همپوشانی قابل توجهی وجود دارد.
علاوه بر این ، بسیاری از سنگها دارای سیلک یا اینکلوژنهای دیگری هستند که به نظر نمی رسد مشخصه هیچ ذخایری باشد. آنچه در زیر می آید ، توصیف خصوصیات عمومی پذیرفته شده سیلکهای برمه ای و سایر خصوصیات داخلی آنها است. سیلکها در یاقوت کبود برمه را می توان به پکهای بصورت انبوه در نوارهایی تا حدودی گسسته و غیر متصل مشاهده کرد (شکل 16 و 17) .
بسیاری از یاقوت کبودهای برمه ای ترکیبی از سیلکهای کوتاه و بلند دارند (شکل 18). غالباً سیلک دارای یک الگوی تودرتو حصیر است که در آن شبکه سیلکی کاملاً درهمرشدی با خود دارد (شکل 19) ، اگرچه ممکن است برای تمایز چنین تصویری از سیلک بلندی که گاهی در یاقوت کبود سری لانکا دیده می شود ، احتیاج به دقت بیشتر لازم است.
سیلک روتایل در یاقوت کبود برمه ای تا حدودی جنبه مسطح دارند. نتیجه این است که اغلب هنگام استفاده از نور شدید فایبر اپتیک در صورتی که از زاویه درست به درون سنگ نگاه کنید، طیف رنگهای گوناگون به دلیل اثر فیلمی نازک دیده میشود (تصاویر 15 و 17). خصوصیت دوقلویی (Twinning) معمولاً در یاقوت کبود برمه مشاهده می شود ، به خصوص با لوله های متقاطع که گاهی اوقات با دیاسپور یا هیدروکسیدهای آلومینیوم دیگر (اکسی) پر شده اند و می توانند به عنوان مدرکی برای تعیین منشا استفاده شوند (شکل 20). یاقوت کبود برمه معمولاً رنگ یکنواختی دارد.
بر خلاف کالرزونینگ با مرزهای واضح و تیز دیده شده در یاقوت کبود دگرگونی از دیگر ذخایر ، یاقوت های آبی میانمار دارای کالرزونینگ پخش شده یا “مبهم” هستند (شکل 21). کانیهای معدنی که گاهی در یاقوت کبود برمه ای مشاهده می شود شامل کلسیت ، میکا و زیرکن است ، اگرچه هیچ یک از اینها مشخصه منشا برمه ای نیست.
اینکلوژنهای یاقوت کبود کشمیر
سفایرهایی که بیشترین خواهان را دارند ، آنهایی هستند که دارای شجره نامه کشمیر هستند. یاقوت کبود کلاسیک کشمیر (شکل 22 و 23) میتواند شامل کانی های معدنی و اینکلوژنهایی باشد که منشا آنها را به طور قطعی تعیین کند.
به عنوان مثال ، به طور کلی می توان اینکلوژنهای تورمالین ، پارگاسیت (یا هورنبلند) و زیرکن کشیده (اما غالباً پوسیده و خورد شده) را به عنوان شواهدی از منشأ کشمیر در نظر گرفت (شکل 24-26).
متأسفانه ، چنین کانی هایی در سنگهای کشمیر با پاکی بلا تا حدودی نادر است.
بنابراین آنچه برای رمزگشایی از یاقوت کبود کشمیر باقی می ماند ، اغلب مانند سایر سفایرها است: الگوهای ابرهای متشکل از ذرات مختلف و سیلکهایی با الگوی مختلف. به طور خاص ، ویژگی هایی که اغلب به عنوان “ابرهای طرحدار” نامیده می شوند می توانند به ویژه برای یاقوت کبود کشمیر مفید باشند (شکلهای 27 تا 30). ابرهای طرح دار شامل اصطلاحاً نردبان ، دانه برفی و اینکلوژنهای سیم پیچ مانند موج دار هستند.
دیگر شاخص های مفید منشا کشمیر ، ابرهای شیری متراکم که در الگوهای هگزاگونال (شش وجهی) کاملاً مشخص مرتب شده اند. اصطلاح “شیری” برای توصیف ابرهایی متشکل از ذرات ریز میکروسکوپی استفاده می شود که نور را پراکنده می کنند اما به عنوان ذرات جداگانه در میکروسکوپ قابل تمییز و تشخیص نیستند. این ابرهای شیری غالباً دارای الگویی “بلوکی” هستند که در آن محل تلاقی باندهای شش ضلعی با الگویی تا حدودی پلهای مانند رخ می دهد (شکل 31).
این نوارهای شیری دلیل ایجاد بافت خواب آلود و مخملی است که در یاقوت کبود کشمیر است که دلپسند بسیاری میباشد. اینکلوژنهای کانی اورانیت گاهی اوقات در یاقوت کبود کشمیر یافت می شود اما به عنوان مشخصه قطعی در نظر گرفته نمی شود ، زیرا در سنگ های دیگر ذخایر نیز یافت می شود.
اینکلوژنهای یاقوت کبود ماداگاسکار
ماداگاسکار سفایر دگرگونی (شکل 32) را از چندین کانسار متمایز جغرافیایی تولید می کند. علاوه بر این ، برخی از مناطق معدن خیز مانند ایلاکاکا کانسارهای ثانویه گسترده ای هستند که یاقوت کبود به احتمال زیاد از چندین سازه زمین شناسی مشخص مشتق شده است. به همین دلایل ، ماداگاسکار یاقوت کبود با طیف وسیعی از ویژگیها و اینکلوژنها بیشتر از هرجای دیگر تولید می کند. علاوه بر این ، نتیجه نهایی این تنوع هندسی این است که سفایر ماداگاسکار می تواند (یا به طور قابل توجهی) با سفایر دگرگونی از همه ذخایر مهم دیگر همپوشانی داشته باشد. با این وجود ، برخی از خصوصیات یاقوت کبود ماداگاسکار ، مختص خود هستند و می توانند برای شناسایی این منشا استفاده شوند.
به عنوان مثال ، نوارهای شیری مشخص (شکل 33 و 34) اغلب می توانند منشا ماداگاسکار را نشان دهند. ابرهای شیری با الگوهای هندسی غیرمعمول یا بی نظم ، که اغلب در لایه های نازک مکرر و به اصطلاح ابرهای شیری انباشته دیده می شوند ، همچنین می تواند از ویژگی های سفایر استخراج شده در ماداگاسکار باشند (شکل 35).
برای تشخیص و تمییز شباهت نوارهای شیری هگزاگونال که در یاقوت کبود کشمیر دیده میشود ، از آنچه که فقط در زیر مجموعه کوچکی از سفایر ماداگاسکار دیده می شود ، یک چشم بسیار باتجربه لازم است. در یاقوت کبود کشمیر ، تقاطع این نوارها اغلب الگوی پله ای دارد (شکل 31) ، در حالی که در ماداگاسکار تقاطع آنها اغلب نامنظم و آشفته تر است (شکل 34). در برخی مواقع با بافتی مشابه چرم/چوب مانند (گرینینگ) شدید و کالرزونینگ شدید ، گاهی اوقات با الگوی آشفته یا نامنظم (اما هنوز هندسی) نیز دیده می شود (شکل 36).
همچنین توجه داشته باشید که بسیاری از سفایرهای ماداگاسکار دارای ابرهایی هستند که در بزرگنمایی کم شیری به نظر برسند ، اما ذرات منفرد ممکن است با بزرگنمایی بیشتر در میکروسکوپ گوهرشناسی قابل تشخیص باشند (به عنوان مثال بزرگنمایی حدود 40). به چنین ابرهایی باید ابرهای “ذره ای” و نه ابرهای “شیری” گفته شود. اینها از ابرهای شیری کلاسیک کشمیر متمایز هستند.
سرانجام ، در حالی که لوله های برجسته تقریباً در سفایرهای دگرگونی یافت می شوند ، این تمایلات بیشتر در سنگ های ماداگاسکار دیده می شوند (شکل 37) که همراه با شواهد دیگر ، ممکن است منجر به نتیجه گیری منشا جغرافیایی ماداگاسکار شود. اینکلوژنهای کانی های معدنی که بعضی اوقات در یاقوت کبود ماداگاسکار یافت می شود شامل کلسیت ، اورانینیت ، زیرکن و میکا است ، اگرچه هیچ یک از اینها را نمی توان مشخصه اصلیت ماداگاسکار دانست ، زیرا در بسیاری از ذخایر دگرگونی در یاقوت کبود یافت می شود.
اینکلوژنهایی که در تعیین منشا سفایر ممکن است اشتباه بگیرید
چگونه می توان منشا یک سنگ را با تصویر اینکلوژنی به شکل 38 مشخص کرد؟ ابرهای شیری متراکم و نازک متناوب ممکن است برداشت اولیه از منشا ماداگاسکار را ایجاد کنند ، اما نمی توان کشمیر را منتفی دانست. ابرهای شیری در سنگهای کشمیر غالباً دارای الگوی بلوکی هستند که در آن تقاطع باندهای هگزاگونال به صورت الگویی مانند رخ می دهد. با این حال ، این سفایر کشمیر فقط یک مجموعه از این نوارهای شیری را نشان می دهد ، که مانع نتیجه گیری روی این مشاهدات است. این چالشی است که یک گوهرشناس غالباً در تعیین منشا جغرافیایی با آن روبرو می شود. در هر صورت ما سعی می کنیم تا آنجا که ممکن است شواهد را برای تأیید تعیین منشا جمع آوری کنیم. اگر شواهد منفرد کافی به یک منبع خاص اشاره داشته باشد ، می توانیم در نتیجه گیری اطمینان بیشتری داشته باشیم. در برخی موارد ، با این حال ، اینکلوژنهای شاخصی در یک سنگ خاص مشاهده نمی شوند و فقط اینکلوژنهای مبهم باقی می مانند که دلیل آن همپوشانی ویژگی های متعدد بین ذخایر مختلف است.
به عنوان مثال ، اینکلوژن دو یاقوت کبود سریلانکا در شکل 39-42 نوارهای شیری / رنگی هگزاگونال را نشان می دهد که ممکن است در ابتدا بیشتر از شبیه به منشا ماداگاسکار باشد.
اگر هیچ گونه نشانه دیگری یافت نشود ، این سنگها می توانند به راحتی قربانی هویت اشتباه به عنوان منشا ماداگاسکار شوند. نمونه های دیگر سنگ های سریلانکا با اینکلوژنهای بالقوه شبیه به ماداگاسکار از ابرهای شیری برجسته ، گرینینگ قوی و کالرزونینگ رنگی نامنظم، زاویه ای در شکل های 43 و 44 نشان داده شده است.
در مقابل ، سیلک روتایل بلند و باریک در شکل 45 و 46 ممکن است به عنوان نمایانگر منشأ سریلانکا در نظر گرفته شود ، و منشا واقعی ماداگاسکار این سفایر را پنهان کند. علاوه بر این ، زیگزاگ هایی که در مسیر مستقیم خط بندی شده ، ترکهای تا حدی احیا یافته در شکل 47 و نگاتیو کریستال پر از CO2 در شکل 48 ممکن است منجر به نتیجه گیری نادرست از منشا سریلانکا برای این سفایرها شود که به ترتیب دارای منشأ ماداگاسکار یا برمه هستند.
همانطور که در بالا ذکر شد ، یاقوت کبود ماداگاسکار گاهی می تواند شکل و قیافه ای از اینکلوژنها داشته باشد که تقریباً در هر ذخایر دیگر سفایر دگرگونی ممکن است ببینید. نیدلهایی با ویژگی انعکاسی بالا، کوتاه و دوقلویی و سیلک های فلش مانند که در سفایر ماداگاسکار شکلهای 49–51 نشان داده شده است ، میتواند با منشا برمه نیز باشد.
منشا کشمیر به ویژه هنگامی که یاقوت کبود ماداگاسکار با ویژگی هایی شبیه کشمیر مانند ابرهای طرح دار نشان داده شده در شکل های 52-54 پیدا شد ، در آزمایشگاه گوهرشناسی مشکل ساز شد. سفایر ماداگاسکار نیز ممکن است گاهی اوقات حاوی اینکلوژنهای زیرکون کمی کشیده باشد ، حداقل برداشت اولیه از یک نمای اینکلوژن کشمیر را ایجاد می کند (شکل 55). در حالی که ابرهای طرح دار در یاقوت آبی ماداگاسکار ممکن است از لحاظ کلی متفاوت از آنچه در سفایر آبی کشمیر یافت می شود باشد ، اما به ویژه در بررسی اولیه ، همپوشانی بالقوه کافی وجود دارد که این سنگها باید در آزمایشگاه به دقت بررسی شوند.
یاقوت کبود برمه ممکن است گاهی اوقات شناخته نشود ، زیرا اینکلوژن آن میتواند به ویژه یادآور سفایر ماداگاسکار یا سریلانکا باشد (شکل 56 و 57). با این حال ، گاهی اوقات اوضاع چندان وخیم نیست. سفایر برمه در شکل 57 با سیلکهای روتایل بلند ، باریک و فشرده شده ، ممکن است در نگاه اول سریلانکا باشد. با این حال ، بررسی دقیق تر و استفاده از نور شدید فایبر اپتیک، نیدلهای روتایل بازتابنده و کوتاهتر و سیلک سر پیکانی را نشان می دهد ، که بیشتر از منشا واقعی برمه این سنگ حکایت دارد.
اینکلوژنهای سفایرهای مرتبط با بازالت و تعیین منشا آنها
اگر طیف UV-Vis-NIR یک سفایر آبی یک باند جذب برآمده در 880 نانومتر را نشان دهد ، تعیین می کند که این سنگ یک سفایر مربوط به بازالت است و یک مجموعه کاملاً متفاوت از منشا امکان پذیر است. در حال حاضر ، منابع اصلی یاقوت کبود بازالتی با کیفیت گوهری که از طریق آزمایشگاه به دست می آیند شامل استرالیا ، تایلند ، کامبوج ، نیجریه و اتیوپی است. البته ، ذخایر دیگری نیز وجود دارد که سفایر بازالتی را به طور فعال استخراج میکنند یا در گذشته های اخیر بوده است ، از جمله کامرون ، لائوس ، ویتنام ، شمال ماداگاسکار و چین. با این حال انتظار می رود که این موارد از نظر اقتصادی در تجارت جهانی گوهر از اهمیت کمتری برخوردار باشند. در حالی که این سنگها در مجموعه مرجع GIA نشان داده شده اند و می توان این منابع را تحت بررسی قرار داد ، اما احتمال کمتری برای دیدن آنها در یک آزمایشگاه گوهرشناسی وجود دارد و در اینجا به ویژگیهای گوهرشناسی آنها پرداخته نمی شود. رویکرد تعیین منشا جغرافیایی برای یاقوت کبود مرتبط با بازالت نسبت به یاقوت کبود دگرگونی کمی متفاوت است. به طور خاص ، شیمی عناصر کممقدار تمایل به اهمیت بیشتری در نتیجه گیری از منشا دارد. ویژگی های اینکلوژنها هنوز هم در نظر گرفته میشود ، اما تمایل به هم پوشانی و شباهت های بسیار بیشتری در اینکلوژنهای سفایر بازالتی از مناطق مختلف جهان وجود دارد. با این حال ، ذخایر مختلف سنگهای مربوط به بازالت تمایل دارند که از مشخصات عناصر کممقدار متمایزتری برخوردار باشند که در بسیاری از موارد امکان تعیین منشا را به درستی فراهم می کند. با این وجود ، هنوز همپوشانی قابل توجهی وجود دارد و تعیین منشا برای یاقوت کبود مرتبط با بازالت می تواند چالش برانگیزتر از یاقوت کبود دگرگونی باشد. اطلاعات بیشتر در مورد اینکلوژنها در سفایر بازالتی را می توان در تحقیقات Gunawardene and Chawla (1984), Sutherland et al. (2009), Sutherland and Abduriyim (2009), and Abduriyim et al. (2012) یافت.
سفایرهای مرتبط با بازالت از منطقه معدنی کلاسیک پِیلین Pailin ، کامبوج ، اغلب تا حدی دارای اینکلوژنهایی با شاخص تعیین کننده هستند. آنها معمولاً نوارهای متراکم و ضخیمی از ابرهای شیری دارند که به صورت هگزاگونال مرتب شده اند (شکل 58) ، که البته یادآور مواردی است که در یاقوت کبود کشمیر دیده می شوند.
بهترین سفایر کامبوج به دلیل وجود نوارهای شیری متراکم ، ظاهری تقریبا خواب آلود و مخملی ، می تواند به سنگهای کشمیر شباهت داشته باشد. در حقیقت ، رنگ سنگهای باکیفیت کامبوج اغلب می تواند به عنوان شاخص مبدأ به خودی خود مورد استفاده قرار گیرد ، زیرا اکثر یاقوت کبودهای مربوط به بازالت در مقایسه با رنگ آبی غالباً درخشان ، زنده (Vivid) و اشباع کامبوج ، رنگ آبی بسیار تیره تری دارند. اینکلوژنهای پیروکلر همچنین می تواند در شناسایی یاقوت کبود کامبوج مفید باشد. در حالی که پیروکلر را در سفایر مربوط به بازالت از بسیاری دیگر از ذخایر دیگر می توان یافت ، پیروکلر در سنگهای کامبوج تمایل دارد رنگ قرمز پررنگ تری به خود بگیرد (شکل 59) . این در حالی است که در ذخایر دیگر ، اینکلوژن پیروکلر با رنگ نارنجی مایل به قهوه ای دیده می شود (شکل 60-62 )
با این حال ، اینکلوژن پیروکلور در هر سفایر کامبوج یافت نمی شود ، بنابراین معمولاً شخص برای مشاهده منشأ کافی است تا الگوهای مختلف ابرهای سیلکی و شیری رنگ را مشاهده کند. متأسفانه ، باندهای شیری متراکم نیز در یاقوت کبود در بیشتر ذخایر سفایر بازالتی دیده می شود (شکل 63 و 64).
یکی از موارد استثنایی (نزدیک) آنها نمونه هایی است که درست در مرز پیلین در چانتابوری ، تایلند یافت می شود. یاقوت کبود تایلندی بندرت باندهای شیری را نشان می دهد و هنگامی هم که دیده شوند، ابرهای شیری تمایل به نمایش ذرات درشت تری در ذات خود دارند. اغلب در سفایرهای تایلندی اینکلوژنها به صورت تجمع متراکم نیدلهای سیلکی درشت ، کوتاه تا بلند است (شکل 65).
سیلک درشت در یاقوت کبود تایلندی معمولا در الگوهای هندسی گسسته که توسط شبکه کریستال تریگونال کوراندوم محدود می شود ، وجود دارد. متأسفانه ، گرچه ممکن است سیلک درشت با منشا تایلندی مطابقت داشته باشد ، اما این نوع اینکلوژن در دیگر یاقوتهای کبود مربوط به بازالت مانند استرالیا (شکل 66) و اتیوپی (شکل 67) نیز مشاهده می شود.
ذخایر تازه کشف شده در اتیوپی در واقع یکی از مشکلات عمده در تعیین منشا است. در حالی که برخی از اینکلوژنها منشا اتیوپی را نشان می دهند ، مانند کلاسترهای زیرکن (شکل 68) یا چندین بخش دوقلویی متقاطع (شکل 69) ، اینکلوژنهای رایج تر با سایر ذخایر و معادن دیگر نقاط جهان همپوشانی دارند. با رشد تعدد این ذخایر احتمالی ، همپوشانی بین آنها نیز افزایش می یابد.
چالش تعیین منشا برای سفایر آبی هیت شده
بحث قبلی دشواری استفاده از اینکلوژنهای رایج در یاقوت کبود را برای تعیین تعیین منشا به دلیل همپوشانی در خصوصیات داخلی آنها نشان داده است. در بیشتر موارد ، داده های ارائه شده فقط در مورد سنگهای حرارت داده نشده قابل استفاده است. یک عامل پیچیده اضافی این است که اکثر یاقوت های آبی اکثرا حرارت دهی شده اند – یا برای پر رنگ تر کردن یاقوت کبود دگرگونی یا گاهی اوقات برای روشن شدن رنگ سنگهای مربوط به بازالت که بیش از حد تیره هستند از بهسازی حرارتی (گاهی همراه با فشار) استفاده میشود.
مشکل در این واقعیت است که پر رنگ شدن رنگ آبی اساساً سیلک روتایلها را از بین می برد ، که در بسیاری از سنگها تنها ویژگی داخلی است که می تواند برای کمک به تعیین منشا جغرافیایی استفاده شود (شکل 70). با حل شدن روتایل ، تیتانیوم ( Ti ) در داخل به شبکه کوراندوم نفوذ می کند و جفتهای Fe-Ti را تولید و بدین رو رنگ آبی تقویت میشود. رگه ها و آثار رد آبی زاویه دار درون سنگ ، تمام آنچه از ابریشم باقی مانده است است. به همین دلیل ، نتیجه گیری از منشا جغرافیایی می تواند چالش برانگیز بوده و باید احتیاط و دقت بیشتری به عمل آید.
شیمی عناصر کممقدار سفایرهای دگرگونی
با توجه به پتانسیل همپوشانی شاخصهای یاقوت کبود دگرگونی از ذخایر اصلی جغرافیایی ، تعیین منشأ قابل اعتماد و دقیق تنها می تواند با در نظر گرفتن چندین شواهد کنار هم باشد. تنها زمانی که تمام داده های موجود با یک منشا واحد سازگار باشد ، متخصص گوهرشناس می تواند از تعیین منشا جغرافیایی راضی باشد. در حالی که منشا یاقوت آبی دگرگونی عمدتا توسط اینکلوژنها مشخص می شود ، شیمی عناصر کممقدار می تواند نقش حمایتی داشته باشند و به افزایش اطمینان در نتیجه گیری منشا کمک کند. متأسفانه ، برای عناصر کممقدار سفایر آبی دگرگونی اغلب کاربرد محدودی دارد. مشکل ماهیت کریستالوگرافی است. خصوصیات فیزیکی که سنگ کراندوم را به عنوان سنگ جواهری مطلوب (سختی و درخشندگی بالا) تبدیل می کند ، با چیدمان منحصر به فرد اتم های آلومینیوم و اکسیژن تعیین می شود. متأسفانه ، وقتی صحبت از پذیرش و قرارگیری اتمهای خارجی در ساختار آن می شود ، شبکه کریستال کوراندوم به طرز باورنکردنی بی رحم است!. نتیجه این است که فقط تعداد اندکی از عناصر کممقدار به طور معمول در یاقوت کبود و یاقوت سرخ یافت می شوند که به طور معمول در غلظت های بسیار کم وجود دارند. این لیست شامل Mg ، Ti ، V ، Cr ، Fe و Ga است بنابراین محدوده بسیار کمی در شیمی عناصر کممقدار برای سفایر از محیط های زمین شناسی مشابه وجود دارد.
واقعیت این وضعیت با نمودار عناصر کممقدار نشان داده شده در شکل 71 ، از داده های مرجع GIA برای یاقوت آبی دگرگون نشان داده شده است. (توجه داشته باشید که تمام داده های عناصر کممقدار از LA-ICP-MS تولید شده و در هر قسمت اتمی در میلیون گزارش شده است) قابل توجه ترین جنبه این نمودارها حجم عظیمی از داده های حاصل شده است که نزدیک به 10 سال تلاش بی نظیر در بخش گوهر شناسی و تحقیقات فیلد GIA آورده شده است (داده ها در جدول 1 خلاصه شده است). هم چنین میزان زیاد همپوشانی در بسیاری از داده ها برای ذخایر اصلی یاقوت کبود دگرگون شده مهم است. به وضوح برخی از مناطق در نمودارها وجود دارد که به طور منحصر به فرد توسط سفایر از منشا خاص مانند برخی از یاقوت با وانادیوم کم، برخی سنگهای سریلانکایی کم آهن ، یا نمونه های ماداگاسکار با گالیوم و/یا منیزیم کم وجود دارد. با این حال ، اکثر داده ها در یک زمینه قابل توجه با هم همپوشانی دارند ، و این نمودارها به وضوح دارای ارزش محدودی در تعیین مبدا هستند. همچنین توجه داشته باشید که تنها سه کشور مبدا در این پلاتها در نظر گرفته شده اند: میانمار ، ماداگاسکار و سریلانکا. این نودارهای شیمیایی همچنین برای سنگهای احتمالی کشمیر و سنگهای مناطق کوچک در مواقع مناسب استفاده می شود ، اما در بیشتر موارد این ذخایر اضافی به منظور ساده سازی فرایند تصمیم گیری از نمودارها حذف می شود. به طور معمول ، سفایر قبل از آزمایش بیشتر در میکروسکوپ مورد بررسی قرار می گیرد. اگر سنگ دارای ویژگی های احتمالی کشمیر باشد ، داده های رفرنس سفایر کشمیر را می توانید برای مقایسه به نمودارها اضافه کنید. بخشی از مشکل این نمودارها ابعاد پایین آنها است ، زیرا فقط دو متغیر را می توان در یک زمان در نظر گرفت و نمی توان فهمید که آیا همپوشانی نقاط داده مشخصی در یک نمودار با مشاهده داده های مشابه در نمودار دیگر آشکار می شود یا خیر. . به عنوان مثال ، اگر داده های ماداگاسکار که با سریلانکا در نمودار Mg-Fe همپوشانی دارند ، آیا دارای غلظت Ga بسیار پایین تری نسبت به سنگهای خاص سریلانکا با غلظت Mg و Fe است یا خیر؟ اگر یک سنگ ناشناخته به طور همزمان با کل مشخصات عناصر کممقدار داده های مرجع مقایسه شود ، این پایگاه داده بسیار مفیدتر خواهد بود. روش جدید مورد استفاده در آزمایشگاه GIA شامل گرفتن مجموعه عناصر کممقدار از یک سنگ ناشناخته و شناسایی فقط داده های رفرنس با شیمی مشابه است. سپس ، داده های مرجع با شیمی متفاوت در نمودارها نشان داده نمی شوند. این نه تنها به این معنی است که ناشناخته ها فقط در برابر سنگ هایی با شیمی مشابه مقایسه می شوند ، بلکه با حذف داده های اضافی ، نمودارها را پاک می کند ، که استفاده از آنها را بسیار آسان می شود. توجه داشته باشید که این روش در اصل یک نوع روش طبقه بندی آماری کاملاً متداول و پرکاربرد به نام الگو کی-نزدیکترین همسایه (انگلیسی: k-nearest neighbors algorithm) است. فوت و فن این روش ، که ما آن را پلات انتخابی یا گزینشی “selective plotting” می نامیم ، نسبتاً ساده است. سه تجزیه و تحلیل LA-ICP-MS بر روی هر نمونه جمع آوری می شود و هنگامی که ارزش مقداری سه نقطه نزدیک است ، به طور متوسط محاسبه می شود. سپس یک “پنجره window” ترکیبی در اطراف میانگین ها برای هر عنصر (Mg ، Ti ، V ، Fe و Ga برای کراندوم) ایجاد می شود و هر گونه داده مرجع در این پنجره در نمودارها ذخیره می شود در حالی که هرگونه داده خارج از پنجره برای هر یک از عناصر کممقدار در نمودار نشان داده نمی شوند. GIA از سه سطح مختلف برای پنجره ها استفاده می کند: کوچک شده ، متوسط و درشت. این پنجره ها بر روی میانگین ترکیبات عنصر کممقدار سنگ ناشناخته متمرکز شده اند و به ترتیب در بیشتر یا کمتر 35، 60، و 85 از ترکیب متوسط برای هر عنصر باز می شوند. این روش در باکس A با دقت بیشتری توضیح داده شده است (برای عدم طولانی شدن، این اطلاعات را در همین مقاله GIA به انگلیسی بخوانید). یک مثال در شکل 72 با داده های مربوط به سنگ ناشناخته نمایش داده شده در جدول 2 را میبینید که روش را نیز با ذکر مرزهای بالا و پایین درشت ، متوسط و کوچک شده نشان می دهد، پنجره هایی که برای مشخصات عنصر کممقدار یاقوت کبود ایجاد شده اند. توجه داشته باشید که این روش همچنین از یک مرز پایینی ثابت برای جلوگیری از بسته شدن بیش از حد پنجره های عنصر کممقدار استفاده می کند. در این حالت ، عنصر V تحت تأثیر این مرز پایین برای پنجره قرار می گیرد که در 4 ppma تنظیم شده است. همچنین توجه داشته باشید که تجربه قبلی نشان داده است که Cr یک عنصر تفکیک کننده موثر برای یاقوت کبود نیست ، بنابراین از آن در هیچ یک از پلات ها استفاده نمی شود یا در روش نمودار گزینشی نقش ندارد. با بسته شدن بیشتر و مکرر پنجره (شکل 72) ، داده های کمتری در نمودار نشان داده می شود و داده های نشان داده شده دارای شیمی نزدیک به اطلاعات ناشناخته است. رفته رفته از درشت به کوچک شده ، به نظر می رسد به منشاء ماداگاسکار بیشتر نزدیکتر است ، که بدون استفاده از طرح انتخابی به هیچ وجه مشخص نبود.
البته پلات گزینشی محدودیت هایی نیز دارد. از یک جهت ، بدیهی است که برخی از سفایرها از مناطق جغرافیایی مختلف دارای پروفایل عناصر کممقدار تقریباً یکسانی هستند. چندین مثال از این قبیل در جدول 3 نشان داده شده است . بدیهی است که هیچ روش جدید یا تجزیه و تحلیل آماری پیچیده ای وجود ندارد که بتواند سنگها را با پروفایل عناصر کمیاب تقریباً یکسان جدا کند. در حالی که نمودار گزینشی در بسیاری از موارد به تعیین منشاء از شیمی عناصر کممقدار کمک می کند ، در موارد دیگر همپوشانی بسیار زیاد است (شکل 73). مانند همیشه ، اگر شیمی عناصر کممقدار مبهم باشد و شواهد قطعی از اینکلوژنها وجود نداشته باشد ، یک آزمایشگاه گوهرشناسی موظف است یافته ای با منشاء “بی نتیجه” صادر کند. در حالی که نتیجه گیری منشا سنگهای مورد آزمایش شواهد اینکلوژنی را به طور دقیق شامل نمیشود ، در مواردی که روش نمودار انتخابی که منشا خاصی را نشان می دهد ، منشاء صحیح با دقت بالا تنها با استفاده از داده های عناصر کمیاب و نمودار گزینشی تعیین می شود.
عناصر کممقدار سفایرهای بازالتی
در حالی که اینکلوژنها برای تعیین منشاء یاقوت کبودهای مرتبط با بازالت مفید نیستند ، شیمی عناصر جزئی اغلب نقش بیشتری را ایفا می کند (برای خلاصه ای از داده های عناصر کم مقدار به جدول 4 مراجعه کنید). GIA از تکنیک نمودار گزینشی مشابهی که در بالا برای یاقوت آبی دگرگونی بکار میبرد ، استفاده می کند. نمونه ای از این روش در شکل 74 نشان داده شده است. به نظر می رسد تعیین منشاء دقیق تری برای یاقوت کبود بازالتی نسبت به یاقوت کبود آبی دگرگونی وجود دارد. با این حال ، مانند سایر دیگر تعیین منشا جغرافیایی ، تقریباً همیشه همپوشانی وجود خواهد داشت و در بسیاری از موارد شواهد شیمیایی عناصر کممقدار مبهم است (شکل 75). برای سفایر آبی مرتبط با بازالت ، داده های مبهم عناصر کممقدار به دلیل ماهیت غالباً نامشخص اینکلوژنها معمولاً منجر به صدور گزارش “بینتیجه” یا “غیرقاطع” در تعیین منشا می شود.
نمونه مورد مطالعه 1: تعیین منشا سفایر آبی سریلانکا
شکل CS 1-1. یاقوت آبی آنهیت (بدون بهسازی) 4.81 قیراطی برای تعیین منشاء جغرافیایی در نظر گرفته شده است. عکس از Diego Sanchez.در این مطالعه موردی یک یاقوت کبود بیضی شکل mixed-cut با وزن 4.81 قیراطی و بدون حرارت دهی (آنهیت) است (شکل CS 1-1). عدم وجود یک باند 880 نانومتری در طیف جذب UV-Vis-NIR نشان دهنده یک یاقوت کبود دگرگون از سریلانکا ، ماداگاسکار ، میانمار یا کشمیر است (شکل CS 1-2). مشاهده دقیق میکروسکوپی از اینکلوژنها نشان می دهد سیلک روتیل بلند و نازک (شکل CS 1-3) و چندین کریستال میکا فلوگوپیت (شکل CS 1-4) ، که تصویری متمایز از منشا سریلانکا را نشان می دهد. برای اطمینان بیشتر ، تجزیه و تحلیل عناصر کممقدار مورد نیاز است (شکل CS 1-5). در ابتدا این سنگ در منطقه ای از همپوشانی شدید بین سریلانکا ، ماداگاسکار و میانمار قرار دارد. در چنین موردی ، با توجه به اینکه مشخصات عنصر کممقدار حداقل با داده های مرجع یاقوت کبود سریلانکای ما مطابقت دارد ، ممکن است تعیین مبدا سریلانکا هنوز قابل قبول باشد. با این حال ، با استفاده از روش نمودار انتخابی که در این مقاله معرفی شده است ، می توان دریافت که مشخصات کلی عنصر کممقدار به وضوح با داده های مرجع سریلانکا بیشتر از هر منبع دیگر مطابقت دارد. با توجه به تمام داده های جمع آوری شده بر روی این سنگ ، به ویژه اینکلوژنها و مشخصات عناصر جزئی ، منشا سریلانکا تعیین می شود.
نمونه مطالعه 2: یاقوت کبود دگرگونی با منشا نامعلوم
این مطالعه موردی شامل یک نگین بیضی شکل تراش میکس بدون حرارت دهی با وزن 2.83 قیراط است (شکل CS 2-1). طیف سنجی UV-Vis-NIR به وضوح منشأ دگرگونی را نشان می دهد که منشاء احتمالی سریلانکا ، میانمار ، ماداگاسکار و کشمیر را محدود می کند (شکل CS 2-2). مشاهدات میکروسکوپی از ویژگی های اینکلوژنها ، وجود سوزن های بازتابنده و رنگین کمانی و همچنین ابرهای انباشته شده دو وجهی (مسطح) متشکل از ذرات درشت و جهت دار سیلک را نشان می دهد (شکل CS 2-3).
در نگاه اول ، ابرهای روی هم تا حدودی یادآور منشاء ماداگاسکار هستند. با این حال ، ابرهای انباشته شده با منشاء ماداگاسکار معمولاً ابرهای شیری هستند که از ذرات بسیار کوچکی تشکیل شده اند که نمی توان آنها را با استفاده از میکروسکوپ جدا و متمایز کرد. ابرهای انباشته شده در اینجا منشاء ماداگاسکار را نشان نمی دهند. این سنگ حاوی CO2 است ، که ممکن است در ابتدا منشا سریلانکا را نشان دهد. با این حال ، این اینکلوژن به تنهایی شاخص تشخیصی نیست (شکل CS 2-4). به طور کلی ، اینکلوژنهای کلی نشان دهنده منشا خاصی نیست. در این مورد ، شیمی عناصر جزئی (شکل CS 2-5) آخرین گزینه ممکن را برای تشخیص منشاء جغرافیایی ارائه می دهد. با استفاده از پایگاه داده مرجع کامل GIA ، سنگ ها در منطقه ای همپوشان با سریلانکا ، میانمار و ماداگاسکار رده بندی می شوند. حتی با استفاده از روش پلات گزینشی ، همپوشانی حل نمی شود. متأسفانه ، با استفاده از داده های موجود از اینکلوژنها ، شیمی عناصر کم مقدار و طیف سنجی نمی توان به تعیین منشا رسید. بنابراین تعیین منشأ “بی نتیجه” تنها گزینه است.
نمونه مورد مطالعه 3: یاقوت کبود برمه
برای این مطالعه موردی ، یاقوت کبود 1.49 قیراطی آنهیت که در شکل CS 3-1 نشان داده شده است را مورد بحث قرار می دهیم. اولین قدم در تعیین منشأ جغرافیایی آن ، تجزیه و تحلیل دقیق طیف UV-Vis-NIR آن است (شکل CS 3-2). عدم وجود یک نوار جذب 880 نانومتری منشأ دگرگونی را آشکار می کند و منابع احتمالی را به سریلانکا ، ماداگاسکار ، میانمار و کشمیر محدود می کند.
این یاقوت کبود را می توان با دقت در میکروسکوپ مطالعه کرد تا سرنخ هایی را از اینکلوژنهای درون آن جستجو کند. هنگامی که یک نور شدید فایبراپتیک در زاویه خاصی متمرکز می شود ، رنگهای تداخلی درخشان و واضح با بازتاب نور سیلک روتیل کوتاه ، ضخیم و تا حدودی پهن شده در سراسر یاقوت کبود ظاهر می شوند (شکل CS 3-3). این اینکلوژنها بسیار یادآور ویژگی هایی است که در سفایر برمه از مجموعه مرجع سنگ های رنگی GIA دیده شده است. استفاده از نور قطبنده متقاطع وجود دوقلویی پلی سنتتیک را نشان می دهد و اعتبار بیشتری به منشاء برمه می دهد (شکل CS 3-4).
تنها مرحله باقی مانده این است که مشخصات عنصر جزوی (شکل CS 3-5) را بررسی کنید تا مطمئن شوید که هویت شیمیایی آن با یاقوت کبود مرجع ما مطابقت دارد. استفاده از روش نمودار گزینشی شواهد میکروسکوپی را تأیید می کند و اجازه می دهد تا منشأ برمه ای تعیین شود.
نمونه مطالعه 4: سفایر دگرگونی با منشا نامعلوم
در مورد مطالعه نهایی برای این مقاله ، ما یاقوت کبود بیضی شکل 5.74 قیراطی بدون بهسازی حرارتی که در شکل CS 4-1 نشان داده شده است را تجزیه و تحلیل می کنیم. طیف جذب UV-Vis-NIR منشأ دگرگونی را نشان می دهد ، بنابراین سریلانکا ، ماداگاسکار ، میانمار و کشمیر را به عنوان منابع احتمالی در نظر خواهیم گرفت (شکل CS 4-2).
این یاقوت کبود ناشناخته تقریبا پاک است. اطلاعات اینکلوژنی اندکی وجود دارد که بتواند منشاء مفیدی را ارائه دهد. تنها نکته قابل توجه وجود بافتی مشابه چرم/چوب مانند (گرینینگ) در سراسر یاقوت کبود است (شکل CS 4-3). متأسفانه ، این ویژگی اینکلوژن ، اطلاعات زیادی در مورد تعیین منشاء جغرافیایی دیگر ذخایر را نمیدهد. در این مرحله ، ما می توانیم به دنبال سرنخ های اضافی از شیمی عناصر جزئی باشیم (شکل CS 4-4).
حتی با استفاده از روش نمودار گزینشی که در این مقاله توضیح داده شده است ، یاقوت کبود ناشناخته در منطقه ای با همپوشانی قابل ملاحظه ای از سریلانکا ، ماداگاسکار و سنگ های مرجع برمه قرار دارد. با در نظر گرفتن مجموعه ای از شواهد در این مورد ، تنها گزینه ممکن تعیین منشأ “بی نتیجه” است.
SOURCE: Aaron C. Palke, Sudarat Saeseaw, Nathan D. Renfro, Ziyin Sun, and Shane F. McClure GIA:Gems & Gemology, Winter 2019, Vol. 55, No. 4