تراش هماتیت یا چیزی که به عنوان حدید معروف است معمولا پر دردسر است. رنگ خاکه سرخ تا سرخ مایل به قهوه ای آن حین تراش راف، لباس و محیط کارگاه گوهرتراش را با لکه های سرخ آغشته میکند تا جایی که صفحه سمباده ای که برای تراش حدید درنظر گرفته اید ، برای سنگهای دیگر قابل استفاده نیست. از طرف دیگر اینکه به پولیش به اصطلاح آینه ای و بهترین جلا برسیم نیازمند مهارت و مقداری حدس و خطا و استفاده از پودر الماس در مرحله نهایی است. این دردسرها سبب می شود هر گوهرتراشی تراش حدید را قبول نکند. همچنین هزینه نهایی ممکن است بالا باشد که رقابت را به نسبت مگنتیت ها یا هماتیت های آبکاری شده و غیره سخت می کند.
بتازگی 5 نمونه حدید به عنوان بررسی از دوستم آقای فرهمند از چند نقطه مختلف بازار مشهد بدستم رسید. میانگین قیمت آنها فقط 20 هزار تومان است. البته با این قیمت خیلی هم زیبا هستند. منتهی در بررسی ما حدید نبودند. یک نمونه از این ها نمونه ای بود که من داشتم و از راف هماتیت (خراسان جنوبی-سرایان) تراش داده شده است که در وسط نگین ها در تصویر اول می بینید. در ادامه به بررسی 5 روش تشخیص حدید اصل و طبیعی می پردازیم.
1-بررسی وزن مخصوص
در مرحله اول بررسی وزن مخصوص تک تک آنها بود. وزن مخصوص 5 نمونه بالای 4.5 بود. هم مگنتیت و هم هماتیت بسته به اینکه چقدر خالص باشند ، وزن مخصوصی بین 4.5 تا 5.3 دارند. راف هماتیت ممکن است ناخالصی هایی داشته باشد (لیمونیت/گوتیت تا گل سنگ) و سبب می شود وزن مخصوص نگین مقداری در رنج پایینی یا بالایی قرار بگیرد (نوع بلوری هماتیت در رنج بالایی است).
تنها نمونه ای که وزن مخصوصش بسیار متفاوت بود نمونه سماقی رنگ با وزن مخصوص 3.3 بود. درواقع این کانی گوتیت است و قبلا در این ویدئو یوتیوب به بررسی کامل این موضوع پرداخته ام. این نوع سماقی ها ، که در بازار هم زیاد دیده می شود (بخصوص حکاکی شده) اساسا حدید اصل نیستند. هم گوتیت ، هم مگنتیت و هم هماتیت همگی نوعی سنگ آهن محسوب میشوند.
2-بررسی جذب آهنربا
بدیهی است که هماتیت ، در حالت عادی و خالص جذب آهنربا ندارد. برعکس آن مگنتیت جذب آهنربا میشود. یک تست بسیار ساده این است که با آهنربا این قضیه را بررسی کنیم. در تست ما فقط نمونه سماقی گوتیت و نمونه وسطی (که از راف هماتیت تراش خورده است) جذب آهنربا نداشتند. بقیه که جذب آهنربا داشتند با توجه به وزن مخصوص خود، مگنتیت هستند. نکته قابل توجه این است که میزان جذب در 4 نمونه دارای جذب متفاوت بود . برخی شدید و برخی ضعیف بود. مثلا نمونه طلایی که آبکاری شده بود، جذب آهنربای ضعیفی داشت. گاها این میتواند به علت لایه مواد آبکاری روی آن باشد و یا ذات خود سنگ.
3- بررسی حدید های آبکاری شده
سه نمونه از 5 نمونه دریافتی ، آبکاری شده بودند. در نوع طلایی که لعاب طلایی مشخص است و در نمونه های سیاه دیگر میتوانستیم آثار مواج لعاب گونه در روی کار ببینیم. دلیل آبکاری کاهش هزینه ها است. در حالت عادی مگنتیت براحتی پولیش میخورد و کثیف کاری کمتری نسبت به هماتیت دارد. درواقع در این نمونه ها یک سمباده/تامیل اولیه انجام شده و دیگر مراحل پولیش انجام نمی شود . در یک نمونه میشد آثار پودر سبز پولیش و آبکاری نه چندان دقیق را در نزدیک کمربند سنگ مشاهده کرد.
دلیل اصل قیمت پایین این نوع مگنتیت های تحت عنوان “حدید” همین است.
4- تست تخریبی روی حدید!
به عنوان مرحله آخر دوست داشتم تست تخریبی هم انجام دهم. به صورت اتفاقی متوجه شدم نمونه آبکاری شده که از قضا شدت آهنربای قوی هم داشت، بعد از ضربه زدن با چکش به آن چسبید! . یعنی اساسا ما آهنربای طبیعی داشتیم و نه حدید. با توجه به اینکه وزن مخصوص آن همان رنج مگنتیت بود، درواقع به آن Lodestone یا آهنربای طبیعی می گویند.
باف متالیک شکسته شده بقیه به همراه پودر رنگ خاکه سیاه حین خش انداختن روی پشت کاشی نیز چیزی بود که از مگنتیت انتظار داشتم.
5- بیشتر اوقات قیمت حدید راهگشاست
با توجه به مشکلات یافتن راف باکیفیت حدید که مناسب تراش باشد و همچنین دردسرهای تراش آن ، یک هماتیت (حدید) تراش خورده آینه ای و خوش تراش طبیعی نمی تواند قیمت فروش حداقل زیر 150 هزار تومان (در تاریخ 1401 !) داشته باشد. بر اساس منطق، بیشتر حدید های 20-30 هزار تومانی آن هم حکاکی شده ! همین داستان بالا (مگنتیت به صورت تولیدات ماشینی و وارداتی از چین) را دارند. امروزه یک حکاکی خالی حداقل 50 هزار تومان از شما می گیرند. متاسفانه این قضیه ، رغبت تراش هماتیت های ایرانی را از بین برده زیرا رقابت با چنین قیمتی امکان پذیر نیست.